ادغام نظریه جرم شناسی سبز با نظریه جرم شناسی فرهنگی و مقابله با بحران محیط زیست در پرتو اقدامات سازمان ملل

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری حقوق جزا و جرم شناسی، پردیس بین المللی کیش، دانشگاه تهران، (نویسنده مسئول)

2 دکترای تخصصی حقوق جزا و جرم شناسی، دانشیار گروه حقوق دانشگاه تهران

3 دکترای تخصصی حقوق جزا و جرم شناسی، استادیار گروه حقوق دانشگاه علامه طباطبایی

چکیده

در دهه های اخیر،جنبه های گوناگونی از بحران محیط زیست آشکار شده است .به دنبال ایجاد چنین وضعیت بغرنجی، مطالعاتی از نقطه نظرات متفاوت  انجام گرفته و راه حل هایی در خصوص این مساله مطرح شده است، که از جمله آنها می توان به مطالعات میشل لینچ در حوزه جرایم علیه محیط زیست اشاره داشت که تحت عنوان جرم شناسی سبز مورد بررسی قرار گرفته است.در این راستا، جهت ارائه ی راه حل هایی بهتر در حل مسائل زیست محیطی، پیشنهاد ادغام نظریه جرم شناسی سبز و جرم شناسی فرهنگی از سوی نایجل ثاوث  و اوی بریسمن طرح شد. همچنین ، سازمان ملل  به عنوان  ماموریت خود در حفظ و حمایت از محیط زیست، همواره درگیر مباحث و مسائل زیست محیطی بوده و ابزارهایی را در این خصوص به کار گرفته است.این پژوهش بر اساس روش توصیفی – تحلیلی به تعریف جرم شناسی سبز پرداخته و همچنین تحلیل هایی در خصوص ضرورت ادغام نظریه جرم شناسی فرهنگی با جرم شناسی سبز ارائه نموده است.پژوهش حاضر به دنبال طرح پیشنهاداتی برای کمک به محیط زیست و نسل های آینده در پرتو اسناد مرتبط با سازمان ملل برآمده است.همچنین برخی راهکارهای عملی مبتنی بر نظریه جرم شناسی فرهنگی سبز و اهداف سازمان ملل برای حل بحران محیط زیست مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.

کلیدواژه‌ها